جدول جو
جدول جو

معنی سر دواندن - جستجوی لغت در جدول جو

سر دواندن
((سَ. دَ دَ))
کسی را با وعده های دروغ سرگردان کردن
تصویری از سر دواندن
تصویر سر دواندن
فرهنگ فارسی معین
سر دواندن
سر دوانیدن، کسی را معطل و سرگردان کردن و وعدۀ امروز و فردا دادن
تصویری از سر دواندن
تصویر سر دواندن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر خواندن
تصویر پر خواندن
پر خواندن حرکات را اشباع (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسب دواندن
تصویر اسب دواندن
((اَ. دَ دَ))
کنایه از اجحاف و تعدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر وازدن
تصویر سر وازدن
سر باز زدن، سر تافتن، سر برتافتن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر دادن
تصویر سر دادن
لغزاندن جان را فدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر دادن
تصویر سر دادن
سر باختن، جانبازی کردن، دادن سر در راه کسی، رها کردن، ول کردن، آزاد ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر دادن
تصویر سر دادن
چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن، لغزاندن
فرهنگ فارسی عمید