- سر دواندن ((سَ. دَ دَ))
- کسی را با وعده های دروغ سرگردان کردن
معنی سر دواندن - جستجوی لغت در جدول جو
- سر دواندن
- سر دوانیدن، کسی را معطل و سرگردان کردن و وعدۀ امروز و فردا دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر خواندن حرکات را اشباع (منتهی الارب)
سر باز زدن، سر تافتن، سر برتافتن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن
لغزاندن جان را فدا کردن
سر باختن، جانبازی کردن، دادن سر در راه کسی، رها کردن، ول کردن، آزاد ساختن
چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن، لغزاندن